کد مطلب:88587 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:402

اهمیت آیات فوق











در احادیث و روایات اهمیت بسزائی به این آیات داده شده است:

«عطاء بن ابی ریاح» گوید: روزی نزد عایشه رفتم از او پرسیدم، شگفت انگیزترین چیزی كه در عمرت از پیامبر اسلام دیدی چه بود؟ او گفت: كار پیامبر همه شگفت انگیر بود، ولی از همه عجیبتر این كه شبی از شبها كه پیامبر در منزل من بود به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود كه از جا برخاست و لباس پوشید و وضو گرفت و به نماز ایستاد، و آن قدر در حال نماز و در جذبه خاص الهی اشك ریخت، كه جلو لباسش از اشك چشمش تر شد، سپس سر به سجده نهاد، و چندان گریست كه زمین از اشك چشمش ترشد، و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود، هنگامی كه «بلال» او را به نماز صبح خواند، پیامبر را گریان دید، عرض كرد چرا چنین گریانید؟! شما كه مشمول لطف خدا هستید؟ فرمود: «افلا اكون لله عبدا شكورا...»، آیا نباید بنده ی شكر گزار خدا باشم؟ چرا نگریم؟ خداوند در شبی كه گذشت آیات تكان دهنده ای بر من نازل كرده است، و سپس شروع به خواندن پنج آیه ی فوق كرد.

و در پایان فرمود: «ویل لمن قرئها و لم یتفكر فیها»، وای به حال آن كسی كه آنها را بخواند ولی در آنها نیندیشد![1] جمله ی اخیر كه افراد را با تاكید فراوان به تفكر هنگام تلاوت این آیات امر می كند، در روایات متعددی به عبارات گوناگون نقل شده است.

از علی (ع) نیز نقل شده كه پیامبر خدا هرگاه برای نماز شب برمی خاست، نخست مسواك زده و سپس نظر به آسمان می افكند و این آیات را زمزمه می كرد،[2] و

[صفحه 77]

در روایات اهل بیت هم دستور رسیده هر كه برای نماز شب برمی خیزد این آیات را تلاوت كند.[3].

از «نوف بكالی» كه از یاران خاص مولی علی (ع) بود، نیز رسیده كه گفت: شبی در خدمتش بودم، هنوز چشم مرا خواب فرا نگرفته بود كه دیدم امام برخاست، و شروع به خواندن این آیات كرد، سپس مرا صدا زد و گفت: ای نوف! خوابی یا بیدار؟ عرض كردم بیدارم و صحنه ی آسمان را تماشا می كنم، فرمود: خوشا آنان كه آلودگی های زمین را نپذیرفتند و به این راه آسمان پیش رفتند (از چهار دیوار عالم ماده بیرون پریده و روح بلند آنها ملكوت آسمانها را سیر می كند).[4].

از آیات فوق بلندی جایگاه ابرار روشن می شود. كسانی كه اولوالالباب و صاحب خرد هستند، و همیشه در ذكر و یاد خدا به سر می برند، از بارگاه الهی زندگی و مرگی چون ابرار می طلبند، در آیه ی 194 دیدیم كه صاحبان خرد و اندیشه سه چیز از خدا خواستند: 1- غفران ذنوب 2- تكفیر سیئات 3- قرار گرفتن و محشور شدن با ابرار.[5].

[صفحه 78]

تا به اینجا سخن از مقام ابرار بود، حال ببینیم ابرار چه كسانی هستند.


صفحه 77، 78.








    1. تفسیر ابوالفتوح رازی، ذیل همین آیات.
    2. تفسیر نورالثقلین و مجمع البیان.
    3. تفسیر نورالثقلین و مجمع البیان.
    4. تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 213.
    5. در این كه چه فرق است بین خواسته ی اول و دوم صاحبان اندیشه، جوابهائی مفسرین ذكر كرده اند كه: جامعترین جواب، در تفسیر اطیب البیان، بیان شده است، صاحب این تفسیر سه وجه ذكر كرده است:

      1- غفران به معنی ستر و پوشیدن است، یعنی كسی جز ذات الهی خبر از گناهان من نداشته باشد، و تكفیر از بین بردن گناه است، یعنی خدایا گناهان مرا محو كن نه فقط بپوشان (در مقابل احباط كه از بین بردن عبادت است مثل این كه انسان اگر مشرك شود اعمال او حبط و نابود می شود).

      2- ممكن است «ذنوب» گناهان كبیره و «سیئات» گناهان صغیره باشد، یعنی خدایا با اجتناب از كبائر، كبائری را كه مرتكب شده ایم، بپوشان و گناهان صغیره را محو نما و این احتمال به قرینه ی آیه ی 31 سوره ی نساء است: (ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سیئاتكم)، اگر از كبائری كه نهی شده اید اجتناب كردید، سیئات شما را محو می كنیم.)

      3- ممكن است غفران، آمرزش گناه باشد، اگر بدون توبه از دنیا رود، یعنی اگر موفق به توبه نشدیم گناهان ما را ستر نما و تكفیر اشاره به این كه اگر موفق به توبه شدیم آنها را محو نما.

      نكته ی دیگر این كه در آیه ی 195 كه صاحبان خرد از خدا می خواهند تا آن چه به رسولانش وعده داده به آنها مرحمت كند، سوالی مفسرین در اینجا مطرح كرده اند، كه (بعد از علم به این كه خلف وعده قبیح و بر خدا محال است، این درخواست كه خدا به وعده هایش عمل كند چه معنی دارد، مگر او عمل نمی كند!) در جواب این سوال در مجمع البیان چهار وجه ذكر شده كه صاحب اطیب البیان به این 4 جواب راضی نشده و خود جواب دیگری ذكر كرده كه می توانید به ذیل همین آیات به این تفاسیر رجوع كنید.